میران: ذهن اقتصادی پشت ترامپ – پشت پرده تعرفه‌ها چیست؟

admin

۲۷ فروردین ۱۴۰۴

زمانی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، با اعمال تعرفه‌های گسترده، پایه‌های تجارت جهانی را لرزاند، این اقدام صرفاً یک حرکت گذرا از ملی‌گرایی اقتصادی یا یک قمار آنی نبود. بلکه این تصمیم بازتابی از یک دیدگاه ایدئولوژیک عمیق بود که در پشت صحنه توسط حلقه‌ای نزدیک از مشاوران شکل گرفته بود. در مرکز این دیدگاه، استیون آرا میران، رئیس شورای مشاوران اقتصادی، قرار داشت که می‌توان او را معمار فکری برنامه اقتصادی ترامپ دانست.

در این مقاله، به بررسی ایده‌های میران، تأثیرات فکری او و منطق اقتصادی پشت سیاست‌های تعرفه‌ای چشمگیر که موضع جهانی آمریکا را بازتعریف کرد، می‌پردازیم. تلاشی برای درک اینکه چگونه باورهای شخصی می‌توانند به لرزش‌های اقتصادی تبدیل شوند که بازارها و سیستم‌های جهانی را دگرگون می‌کنند.

نقشه‌ای برای بازنویسی تجارت جهانی

در مقاله‌ای پژوهشی که اخیراً در نوامبر منتشر شده و با عنوان «راهنمای کاربر برای بازسازی سیستم تجارت جهانی» شناخته می‌شود، میران چارچوبی جامع برای بازطراحی قوانین تجارت بین‌المللی ارائه می‌دهد. رویکرد او به تعرفه‌ها صرفاً برای ایجاد درآمد نیست، بلکه تلاشی استراتژیک برای احیای ظرفیت صنعتی آمریکا است که در مواجهه با قدرت‌های اقتصادی نوظهوری مانند چین به‌تدریج تضعیف شده است.

در قلب تشخیص میران، آنچه او به‌عنوان یک عدم تعادل ساختاری در سیستم پولی جهانی می‌بیند، قرار دارد؛ ریشه این عدم تعادل در نقش دلار آمریکا به‌عنوان ارز ذخیره اصلی جهان است. در حالی که این وضعیت به آمریکا امتیاز تأمین نقدینگی جهانی از طریق کسری‌های تجاری را می‌دهد، همچنین باعث افزایش ارزش دلار می‌شود. نتیجه: کاهش رقابت‌پذیری صادرات آمریکا، تضعیف بخش‌های صنعتی و افزایش شکاف‌های اجتماعی-اقتصادی در مناطق صنعتی آمریکا.

بازنگری در معضل تریفتین

برای توضیح این پارادوکس، میران به «معضل تریفتین» اشاره می‌کند—مفهومی اقتصادی که تضاد بین حفظ یک ارز جهانی و تضمین ثبات اقتصادی داخلی را برجسته می‌کند. برای اینکه دلار به بازارهای جهانی خدمت کند، ایالات متحده باید به کسری‌های تجاری ادامه دهد. اما همین مکانیزم، پایه صنعتی آن را فرسوده می‌کند، بدهی را افزایش می‌دهد و رشد ارگانیک را تضعیف می‌کند. آنچه زمانی به‌عنوان «امتیاز» رهبری اقتصادی جهانی در نظر گرفته می‌شد، به‌گفته میران، به باری غیرقابل تحمل تبدیل شده است.

او این وضعیت را به نوعی خاص از «بیماری هلندی» آمریکایی تشبیه می‌کند، جایی که تقاضای فراوان برای دلار، تأثیر منفی مشابهی با درآمدهای ناگهانی منابع مانند نفت در اقتصادهای دیگر دارد که ارزش ارز را به‌طور مصنوعی افزایش داده و صادرات صنعتی را نابود می‌کند. در ایالات متحده، این پویایی منجر به مدلی شده است که بر صادرات دارایی‌های مالی و واردات کالاها متمرکز است، وال‌استریت را ثروتمند می‌کند در حالی که شهرهای صنعتی مانند دیترویت را تهی می‌سازد.

تعرفه‌ها به‌عنوان اهرمی استراتژیک

بنابراین، تعرفه‌های جنجالی ترامپ، تصمیماتی دل‌بخواهی نبودند. آن‌ها اجرای مستقیم سیاست‌های میران بودند طراحی‌شده برای خدمت به‌عنوان ابزاری دوگانه: فشار بر رقبای تجاری و احیای درآمد داخلی. مهم‌تر از همه، هدف آن‌ها وادار کردن شرکت‌های بزرگ به بازگرداندن عملیات و سرمایه‌گذاری‌های خود به خاک آمریکا بود.

با این حال، میران نسبت به خطرات آگاه است. موفقیت چنین استراتژی‌ای به اجتناب از اقدامات تلافی‌جویانه گسترده از سوی شرکای تجاری بستگی دارد. او تعرفه‌ها را به‌عنوان اهرمی موقتی برای آغاز مذاکرات مجدد می‌بیند، نه هدف نهایی. در کنار این رویکرد، میران همچنین بازنگری در تعهد دیرینه آمریکا به سیاست «دلار قوی» را توصیه می‌کند. از نظر او، تضعیف دلار می‌تواند اقدامی ضروری برای احیای صنعت داخلی باشد.

فراتر از تعرفه‌ها: بازطراحی روابط اقتصادی

جاه‌طلبی‌های میران به تعرفه‌ها یا توافقات تجاری کوتاه‌مدت محدود نمی‌شود. دیدگاه او شامل بازمهندسی کامل روابط اقتصادی آمریکا است الزام شرکای تجاری به بازارزش‌گذاری ارزهای خود، افزایش سرمایه‌گذاری‌های صنعتی در ایالات متحده و، در برخی موارد، حمایت از سلامت مالی آمریکا از طریق خرید اوراق قرضه خزانه‌داری بدون بهره. او این مکانیزم‌ها را برای بازگرداندن تعادل اقتصادی و تضمین رفاه ملی بلندمدت ضروری می‌داند.

جدل و محاسبات سیاسی

با وجود سخت‌گیری فکری چارچوب میران، منتقدان استدلال می‌کنند که واقعیت بسیار کمتر محاسبه‌شده است. بسیاری معتقدند که تصمیمات ترامپ بیشتر توسط محاسبات سیاسی کوتاه‌مدت هدایت می‌شود تا استراتژی‌های بلندمدت با هدف جلب نظر رأی‌دهندگان داخلی و احساسات ملی‌گرایانه.

با این حال، صرف‌نظر از انگیزه، اثر یکسان است: نظم اقتصادی جهانی توسط تصمیماتی که ناگهانی به‌نظر می‌رسند و نتایج آن‌ها حتی برای خود ایالات متحده نامشخص است، در حال تغییر است.

شایان ذکر است که سیاست‌گذاری آمریکایی به‌ندرت به تصادف یا بداهه‌پردازی متکی است. پشت هر گام، محاسبات استراتژیک قرار دارد—و ایده‌های میران ستون فکری یک دیدگاه گسترده‌تر را فراهم می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *